داخل تاکسی نشستهام. کنار من زن و مرد جوانی نشستهاند. همراه با نوزادی چند ماهه که در آغوش مادر به خواب رفته است.
پشت چراغ قرمز راننده به نشانهی فحش خواهرو مادر برای رانندهی جلویی بوق گوشخراشی میزند. نوزاد چند ماههی زن و مرد جوان از خواب میپرد و میزند زیر گریه. راننده درحالیکه در آینه زن جوان را نگاه میکند با لبخندی بر لب میگوید: خانوم! زود ساکتش کن تا به جرم اعتراض به نظام دستگیرش نکردن!
لبخند تلخی روی لب همه نقش میبندد.
عقب تاکسی نشستهام. خبر رادیو به نقل از سرتیپ بهمن کارگر ـ معاون اجتماعی پلیس ـ میگوید: با خریداران و فروشندگان ماهواره برخورد میشود. و اضافه میکند: ماهواره همانند مواد مخدر عمل میکند و هر دو به یک اندازه خطرناک است.
همه میخندیم و از خدا به خاطر اینکه بین 200 کشور دنیا، چنین مسئولانی را به ما داده است تشکر میکنیم.
دارم فکر میکنم. جالب است جناب سرتیپ نمیگوید ماهواره مثل مشروبات الکلی عمل میکند. دو حالت میتواند داشته باشد: یا میترسد اقبال عمومی به ماهواره بیشتر شود و یا در کل آدم محتاطی است و جز از تجربههایش حرفی نمیزند!